توسط: حامد سلیمان پور
490 بازدید
1391/1/24
ساعت:14:53
کنیز کنز
خانم ! به مزاحمت نیستم ؟
نه ای دخترک ناز من ای به فدایت کاریت هست ؟
شما اینجائید؟
بودم دخترم اما دیگر ... دیگر نیستم ! یعنی نیستند تا باشم ! آه !
کجایید ای در زندان شکسته پرنده تر ز مرغان هوایی
نیسشت می شدم ای کاش ! یادش بخیر !
مرا روزگاری زمان رام بود زمانم شد و روزگارم گذشت
روزهایی بود دخترم ! نه آسمان غم داشت و نه بیقرار بود دل من ! من بودم و او ، او بود و خدای ، و همه با شویش با بچه هایش ! خلوت نبود این کوی ، خلوتی مان بود با اوی
جز نقش او هرچه مان از دل دور جز نام او هرچه مان بود فراموش
این کوچه کوچک نبود مشئوم ، مغموم نبود ، گرفته نبود ، آسمکان عبوس نبود ، چهره درهم نداشت ، کرانه هاش اینقدر گرد آلود نبود ، این سیه فام ابرهای تاریک نبودند ،
شب ها که از راه می رسیدند چه سبک پا بودند و لطیف! و این خانه در قلب سکوت آن همه شب ها ، چه رازها که در دل داشت !
آه آنچه دیدم برقرار خود نماند ! دخترم ! آبادی اینجا به باد رفت ! و گرنه آن دیوارها که خراب نبود ، و نه آن خانه خرابه ! و نه آن درخت شاخه هاش بر روی آن دیوار اینگونه خشک !
اینجا کوچه نبود ، دریا بود ! خانه نبود ، کشتی بود ! و من نیز پیشکار کشتی نشستگان ! باشد که باز بینم دیدار آشنا را !
خانم ! منظورم نه این بود ! ورنه می دانم ، که شما روزی کنیز بودید ،
آری دخترم ! کنیز بودم ، کنیز کنز خدای ، دخت مکرم اسلام ، واحسرتا !
خانم ! منظور این بود مرا ، که لحظه هایی چند هستید ؟! هستید تا بازگردم ؟ و چه زود می آِم !
هستم ! دور هم بیایی اگر هستم ! کجا بروم ؟! جایی ندارم ! پیش پایت بود که با خود می گفتم :
گریزی نیست از کوی تو ای دوست چسان برگردم از کوی تو ای دوست
دخترم من هستم به انتظارت تا تو بیایی خدایت به همراه
سوره بقره آیه 234-237
1402/4/16
تفسیر قطره ای قرآنوَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (234) ترجمه : و مردانی که بمیرند و زنا...
مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ.
کسی که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است.