توسط: حامد سلیمان پور
495 بازدید
1391/1/21
ساعت:15:24
نروی از یادم
بابا ! بابا ! آن دیوار ، همانکه چشم هات به آن است، و دوخته ای بر آن ،
چه کوتاه است ! چرا؟!
آه دخترکم! «به فلک بر شده دیوار بدین کوتاهی»
بابا! از این همن کوتاهتر دیواری هست ؟!
نه … ! نیست دخترم ! یعنی نبود !
نبود بابا ! می گریی از چه ؟ گریه نکن بابا!
دخترکم پاک کن ! چهره بابا به سر زلف ز اشک
ورنه این سیل دمادم بکند بنیادم
بابا چرا گریه ؟!
دختر بابا ! چه کنم ! گر نکنم ناله و فریاد و فغان!
آخر چرا ؟! «چند پوشیده بماند سخن پنهانی» بابا مرا باز گوی !
دخترم از چه بابا؟ آخ ! ماجرای دل خون گشته نگویم با کس
وای وای بابا ! اینجا کجاست ؟! می بینی، آن « یکی » را ؟! او هم رویش به دیوار است ! ذاو چرا دیگر؟! و چه می گرید!
حرفهاش می شنوی ؟! و چه جانسوز می گوید : «جان فدای تو که هم جانی و جانانی»
آی دردانهع ! دّر گرانمایه ! «سرسری از سر کوی تو نیارم برخاست»
ای تو ! دلرفته ام ! دلشده ام ! مباد !
تا نروی از یادم !
تا ندهی بر بادم !
تا نبری بنیادم !
تا نکنی ناشادم !
« سر مکش تا نکشد سر به فلک بنیادم »!
سوره بقره آیه 234-237
1402/4/16
تفسیر قطره ای قرآنوَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (234) ترجمه : و مردانی که بمیرند و زنا...
إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْکوفَةُ الصَّغِیرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.
خداوند حرمی دارد که مکه است پیامبر حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (ع) حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت درب بهشت سه درب آن به قم باز می شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می رود که اسمش فاطمه دختر موسی (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می شوند.