توسط: حامد سلیمان پور
485 بازدید
1391/1/21
ساعت:15:33
سوخته !
بابا ! بابا ! آن درب که سیاه نیست ! بابا سوخته است ! چرا؟! چرا؟! چرا بابا!
دخترم ! آرام باش ! آرام ! مگر نه آن درب از چوب بود ؟!
آری بود ! از چوب بود!
و چوب برای سوختن است دخترم ! مگر نه مادرت چوب ها همه را می س.زاند ، تا خانه مان گرم شود و سردی ها بروند تا
امان مان را نبرند،
دخترک عفیف من ! دست های کوچک و نحیف تو با همین با همین سوختن هاست که گرگ گرم می شود و از سردی و سرما حفظ …!
بابا ! چه می گویی ؟! مگر ندیده ای که مادر هیزم ها را می سشوزاند، اما آن سوختۀ سوخته که هیزم نیست ، درب است درب ، درب خانه است، درب خانه را که نمی سوزانند، و هیزم ها را هم مادرم در خانه می سوزاند ! اما اینجا که خانه نیست ، کوچه است بابا ! «کوچه» است! تازه ! تازه ! در هیزم هایی که مادرم می سوزاند میخ پیدا نمی شود ! و من خود دیدم میخی بزرگ ! در میان سوخته های همان درب !
آخ بابا ! باز هم که می گریی ! تو را چه می شود ؟! خدایا چه روز است امروز!
بابا ! اگر از حرف هایم رنجه شوی دیگر نمی گویم! اما تو هم گریه نکن!
راستی بابا ! کناره همان درب دیدم که چیزی نوشته بود ! خودم دیدم !
نوشته بود ؟! چیزی ؟! کجایش ؟!
بیا تا نشانت دهم ، با من بثیا ! بیا ! آنجاست ! دیدی ؟! دیدی بابا ؟! برای من هم بخوان ! می خوانی ؟! چی نوشته است ؟! چی ؟!
بابا ! بابا! مگر چی نوشته است ؟! آه ! صورتت را نزن ! نزن بابا ! نوشته اش چیست مگر ؟!! چیست ؟!
دخترم نوشته است : بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد
گل ؟! درب ؟ دیوار ؟! یعنی چه ؟ بابا !
دخترم ! رهایم کن ! رهایم کن ! رهایم کن !
سوره بقره آیه 234-237
1402/4/16
تفسیر قطره ای قرآنوَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (234) ترجمه : و مردانی که بمیرند و زنا...
وَ صَلَاةٌ فِی شُغُلٍ وَ صَبْرٌ فِی شِدَّةٍ
{مؤمن} در عین اشتغال و گرفتاری نمازگزار است.