ناگفته هایی از حقایق عاشورا (13)-معاویه و شیوه ای دیگر

ناگفته هایی از حقایق عاشورا (13)-معاویه و شیوه ای دیگر

توسط: حامد سلیمان پور

628 بازدید

1400/1/22

ساعت:18:42

معاویه و شیوه ای دیگر

معاویه در این شیوه از والی خود در مدینه به نام مروان بهره می جست. سابقه مروان در دشمنی و برخوردهای تند با اهل بیت علیهم السلام، نزد همگان مشخص است. او تمام وقایع را به معاویه گزارش می داد و او را از رفت و آمدهای مردم با سیّدالشهداء علیه السلام، آگاه می ساخت تا جایی که در نامه ای به معاویه نوشت: نمی توان با حسین بن علی کنار آمد.

بَلاذری در این زمینه می نویسد: بزرگان و شخصیّت های معروف عراق و حجاز، هماره با امام حسین علیه السلام رفت و آمد داشتند. و آن حضرت نزد ایشان بسیار محترم بود. آنان مقام و فضایل آن حضرت را برای یک دیگر نقل می کردند تا جایی که به آن جناب گفتند:

ما برای کمک و یاری شما آمده ایم.

زمانی که آمد و شدهای مردم به نزد آن بزرگوار زیاد شد، عمرو بن عثمان نزد مروان آمد و به او گفت: برای شما روزگار سختی را از ناحیه حسین پیش بینی می کنم(!)

در این شرایط بود که مروان به معاویه نامه نوشت و گزارش اوضاع را به اطلاع او رساند. معاویه نیز در پاسخ نامه او نوشت: تا زمانی که حسین بر ضدّ تو قیام نکرده، به او کاری نداشته باش

گفت و گوی سیّدالشهداء با معاویه

سالی معاویه برای انجام حج به حجاز سفر کرد. در جلسه ای که حضرت سیّدالشهداء علیه السلام و دیگر مخالفان جانشینی یزید حضور داشتند، معاویه سخن از شخصیّت یزید و معرفی او به میان آورد.

در این هنگام امام حسین علیه السلام برخاستند و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله فرمودند: هر چه درباره معرفی یزید گفتی فهمیدیم، ولی تو می خواهی مردم را به اشتباه بیندازی!

تو چنان از یزید سخن می گویی که گویا مردم از حال او با خبر نیستند و گویا از فردی سخن می گویی که هیچ کس او را ندیده و خبری از او ندارد. و حال آن که یزید کسی است که با اعمال خود، شخصیّتش را به جامعه معرفی کرده است.

امام حسین علیه السلام در ادامه سخن، مفاسد و جرایمی را که یزید به صورت آشکار مرتکب شده بود و بین مردم معروف بود، یادآور شدند و خطاب به معاویه فرمودند:دست از این کارها بردار و از هدفی که داری صرف نظر کن; چرا که تو پاسخِ همین اعمالی که تا به حال مرتکب شده ای، نمی توانی بدهی. تو تمام ظلم ها و جورها را انجام داده ای و دیگر بین تو و مرگ فاصله ای جز چشم بر هم زدنی باقی نمانده و به زودی در روز مشاهده اعمال _ که گریزی از آن نیست _ پرونده خود را خواهی دید.

معاویه در حالی که هزار سرباز از شام به همراه خود آورده بود و آنان شمشیر به دست در کنار او ایستاده بودند، چاره ای ندید مگر این که به دروغ روی آورد و بگوید: آری این چه شایعه ای است؟ چه کسی گفته که این چهار نفر (حسین بن علی، عبدالرحمان بن ابی بکر، عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبیر) با یزید بیعت نکرده اند؟ این بزرگان همگی بیعت کرده اند و مردم دروغ و شایعه می بافند و گمان می کنند که این افراد با یزید بیعت نکرده اند.

آن گاه به آن سربازهای شمشیر به دست رو کرد و آن ها به لحن شکایت به معاویه گفتند: چه خبر است که این قدر از این چهار نفر تجلیل می کنی...؟ این افراد باید به صورت آشکار در نزد مردم با یزید بیعت کنند و ما بیعت مخفی و خصوصیاینان را قبول نداریم; چرا که همه باید از بیعت این افراد با یزید، آگاه شوند.

بعد با هم آهنگی قبلی که بین معاویه و این سربازان صورت گرفته بود، معاویه در پاسخ آن ها می گوید: نه، این بزرگان با یزید بیعت کرده اند و بیعت این افراد، با یزید از روی میل و رغبت بوده است. ای سربازان! چرا شما دنبال شر می گردید! آیا می خواهید فتنه به پا کنید؟ اینان بزرگان مسلمانان هستند و درباره ایشان چنین سخن نگویید و من از ایشان راضی هستم(!)

بعد از پایان جلسه از سیّدالشهداء علیه السلام پرسیدند: آیا شما بیعت کرده اید؟
حضرت فرمودند: نه، به خدا سوگند! ما بیعت نکردیم، ولی این نیرنگ و خدعه ای از جانب معاویه است.

طبرانی در این باره می نویسد: حسین بن علی علیهما السلام به معاویه فرمودند:

به خدا سوگند! من از یزید به خلافت سزاوارتر هستم، هم از جهت پدر و مادر و جدّ و هم خودم از او بهترم.

معاویه گفت: از جهت مادر تو از او برتری، ولی از جهت پدر، پدر او در جنگ بر پدر تو پیروز شد، یزید نیز از تو بهتر است(!)امام حسین و پاسخ به نامه معاویه

در نقلی آمده است که معاویه نامه ای برای حضرت امام حسین علیه السلام فرستاد و در آن نامه نوشته بود:

خبرهایی به من رسیده که فعالیت هایی داری و کارهایی انجام می دهی، شما اهل این کارها نیستی و نباید این اعمال را انجام دهی... .

حضرت در پاسخ نامه می نویسند:

اما بعد، نامه تو را دریافت کردم... .

آن گاه حضرتش بخشی از جنایت های معاویه را به او یادآور شده اند و در پایان او را نصیحت می کنند و می فرمایند:

بدان ای معاویه! همانا برای خداوند متعال دیوانی است که گناهان بزرگ و کوچک را در آن ثبت می کنند.

بدان! مردم را با ظن و گمان و بدون علّت، به قتل رساندی و فرزندت را که شراب می خورد و با سگ بازی میکند به امارت برگزیدی، که در واقع دین خود را هلاک کردی و مردم را بدبخت نمودی.

مقاومت امام حسین و ناکامی معاویه

با توجه به این مطالب بین امام حسین علیه السلام ومعاویه، درباره مسائل حکومتی، هم به صورت حضوری گفت و گو شده و هم به صورت نامه مطالبی ردّ و بدل شده است.

به هر حال، معاویه نتوانست سیّدالشهداء علیه السلام را مجبور کند و از او برای یزید بیعت بگیرد; چرا که آن حضرت چند ویژگی داشت:

1 . شخصیّت و مقام اجتماعی آن حضرت در جامعه آن روز;

2 . معاویه، برادر سیّدالشهداء یعنی امام حسن مجتبی علیه السلام را مسموم کرده بود و از این حادثه مدّت زیادی نمی گذشت و به رغم این که معاویه می خواست این دسیسه مخفی بماند، همه مردم بدان پی بردند. از این رو اگر او به سیّدالشهداء علیه السلام آسیبی می رساند، برایش خیلی گران تمام می شد.

3 . علاوه بر آن چه گفته شد، بنا بر یکی از بندهای صلح نامه میان امام حسن علیه السلام و معاویه، هرگز آسیبی از جانب معاویه به امام حسن و سیدالشهداء علیهما السلام نباید می رسید. و این بند از قرارداد را همه مورخان نوشته اند.

معاویه و عزل والی مدینه

آری، با استقامت سیّدالشهداء علیه السلام معاویه نتوانست برای یزید از ایشان بیعت بگیرد. از این رو، او به شام برگشت و قبل از مرگش مروان را از حاکمیّت بر مدینه عزل کرد و به جای او ولید بن عتبه را قرار داد.

اکنون به راز این جا به جایی سیاسیدر پاسخ این پرسش که چرا مروان باید کنار می رفت و به جای او ولید می آمد، اشاره می کنیم. مروان با سیّدالشهداء علیه السلام دشمنی داشته و معتقد بوده که به هر شکلی حسین بن علی علیهما السلام را باید به قتل رساند، ولی ولید بن عتبه دیدگاهش درباره سیّدالشهداء علیه السلام این گونه نبوده است. معاویه نمی خواسته فردی هم چون مروان در آن شرایط بر سر کار باشد.

ادّعایی که در مقام اثبات آن هستیم، از همین جا به جایی سیاسی سرچشمه می گیرد. همین تفاوت نظر بین مروان و ولید، موجب عزل و نصب آنان شده است. این جا به جایی از برنامه هایی است که اگر اجرا نمی شد، نقشه شهادت حضرت سیّدالشهداء علیه السلام به آن کیفیّت، پیش نمی آمد. پس طرح و برنامه ای از قبل تعیین شده بود، که اجرا شده است.

به عبارت دیگر، معاویه قصد نداشته با شدّت با امام حسین علیه السلام در مدینه برخورد کند، پس نباید مروان حاکم شهر باشد.  اما بنا به قول بعضی مانند ابن الاعثم در الفتوح عزل مروان و نصب ولید بن عتبه را یزید در اوّلین روزهای به قدرت رسیدنش انجام داد...

منبع : کتاب ناگفته هایی از حقایق عاشورا . (آیت الله سید علی حسینی میلانی) ص 46-49

 

 

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


947 بازدید

حدیث روز

کانَ فیما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ علیه السلام: و قالَ: یا بُنَیَّ، صاحِب مِئَةً و لا تُعادِ واحِداً.


امام باقر علیه السلام می فرماید: در نصایح لقمان به پسرش این بود که گفت: ای پسرم! با صد نفر رفاقت کن؛ ولی حتّی با یک نفر هم دشمنی نکن.

امام باقر (علیه السلام)

قاسمیه در شبکه های اجتماعی