ناگفته هایی از حقایق عاشورا (4)

ناگفته هایی از حقایق عاشورا (4)

توسط: حامد سلیمان پور

987 بازدید

1397/6/7

ساعت:00:15

اقرار به قاتل بودن یزید و تأیید کار او


گروهی دیگر از علماي اهل سنّت در راستاي مبارزه و خاموش نمودن چراغ هدایت، قلم را به گونه اي دیگر چرخانده و پا را فراتر نهاده و به قاتل بودن یزید اعتراف نموده اند. آنان در این شیوه به کار یزید بن معاویه رنگ و لعابی شرعی زده و او را در این جنایت تأیید می کنند(!)
آنان می گویند: حکومت یزید، شرعی بوده و امام حسین علیه السلام بر حکومت شرعی الهی قیام نموده است(!)
به عبارتی دیگر، تکلیف شرعی یزید و یزیدیان این بوده که حضرت را به قتل برسانند و (العیاذ باللّه) قاتلان آن حضرت، به دستور خود پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله عمل کرده اند(!)

ابن خلدون و ستیزه جویی با شهادت سیّدالشهداء


ابن خلدون مورخ نامی و مشهور، مقدّمه اي بر کتاب تاریخ خود نوشته که با عنوان مقدمه ابن خلدون در محافل علمی معروفاست. البته به این کتاب از بُعد خاصّ ی توجّه کرده اند و شاید بعضی از نویسندگان کشور ما نیز از همان روي براي این کتاب و نویسنده اش احترام می گزارند.
حافظ سخاوي از بزرگان راویان حدیث و تاریخ نگاران اهل تسنّن، در شرح حال ابن خلدون می نویسد که استادم ابن حجر عسقلانی 1 درباره دیدگاه استاد خودش ابوالحسن هیثمی، پیرامون ابن خلدون می گفت: ابوالحسن هیثمی را دیدم که به شدّت از ابن خلدون نکوهش می کرد و علیه او حرف هایی می زد.
ابن حجر در ادامه می گوید: از هیثمی علّت این موضع گیري را درباره ابن خلدون پرسیدم. او در پاسخ گفت: أنّه بلغه أنّه ذکر الحسین بن علی رضی اللّه عنهما فی تأریخه فقال: قتل بسیف جدّه;
چرا که ابن خلدون در تاریخ خود درباره حسین بن علی رضی اللّه عنهما می گوید: آن شمشیري که حسین بن علی به توسّط آن به قتل رسیده، همان شمشیر جدّش پیامبر بوده است(!)
ابن حجر می افزاید:
فلمّا نطق شیخنا بهذه اللفظۀ أردفها بلعن ابن خلدون وسبّه وهو یبکی; 2
هنگامی که شیخ ما این کلام را از قول ابن خلدون نقل کرد، بر او لعنت فرستاد و دشنام داد در حالی که گریه می کرد و اشک می ریخت(!)
سپس سخاوي از ابن حجر عسقلانی نقل می کند که این کلام را در نسخه موجود از تاریخ ابن خلدون، نیافته است.
از این جا معلوم می شود که نسخه هاي تاریخ ابن خلدون متفاوت بوده، ولی بنا بر نسخه اي که در دست حافظ ابوالحسن هیثمی بوده، دیدگاه ابن خلدون درباره شهادت حسین بن علی، چنین بوده است. 3 این تصرفات در بسیاري از کتاب هاي تاریخی واقع شده است. آن گاه که من به تاریخ ابن خلدون مراجعه کردم، متوجّه شدم که ناشر کتاب متذکر می شود که سه یا چهار صفحه از این کتاب حذف شده است 4 و نسخه اي از این چاپ که در اختیار من است،
داستان کربلا و سیّدالشهداء (ع) و کلام ابن خلدون و تاریخ این حادثه اصلا وجود ندارد(!) 5
یکی دیگر از روش هاي آنان منتشر نکردن احوالات اهل بیت علیهم السلام است. آنان کتاب الطبقات الکبري ابن سعد را چاپ کرده اند، ولی از چاپ احوالات سیّدالشهداء علیه السلام و داستان کربلا خودداري کرده اند ;انگاري هرگز از کتاب طبقات ذکر نشده است! البته یکی از محققان نسخه خطّی آن را به دست آورده و احوالات حضرت سیّدالشهداء علیه السلام را در جلدي جداگانه به چاپ رسانده است.
افزون بر آن، در همان مقدمه تاریخ که در اختیار ماست و شاید به فارسی نیز ترجمه شده باشد، فصلی به عنوان « ولیعهدی» دارد که در آن جا به ولایت عهدي یزید در زمان معاویه می پردازد.
شاید ابن حجر آن عبارت را از آن جا نقل می کند. البتّه ابن خلدون در مقدمه به این مسئله چنان که ابن حجر اشاره کرده، نپرداخته، ولی در این فصل به سیّدالشهداء علیه السلام بسیار جسارت نموده و از یزید فراوان دفاع کرده و نه فقط از او، بلکه از
معاویه و صحابه اي که همراه یزید بوده اند، حمایت نموده است(!)
وي در آن جا می نویسد:
حسین بن علی بیعت را شکست و این در حالی بود که صحابه رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله معتقد بودند که ولایت یزید شرعیت دارد و حکومت او بر حق است و نباید علیه یزید قیام کرد ...(!)
او با کمال تع ّ ص بورزي چنین وانمود می کند که گویا حضرت سیّدالشهداء علیه السلام با یزید بیعت کرده و بعد پیمان خود را شکسته است. 6
نکته مهمی که از عبارت ابن خلدون برمی آید و در این بحث، بسیار اهمیّت دارد، به میان آمدن پاي معاویه و صحابه در داستان شهادت سیّدالشهداء علیه السلاماست.

1 . ابن حجر عسقلانی از دیدگاه اهل تسنّن فرد بسیار بزرگی است.
.147 / 2 . الضوء اللامع: 4
.147 / 3 . الضوء اللامع: 4
. 50 / 4 . تاریخ ابن خلدون: 5
5 . همان.
. 6 . مقدمه ابن خلدون: 207

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


989 بازدید

حدیث روز

اُبَشِّرُکُم بالمَهدیِ یَبعَثُ فی اُمَّتی عَلی إختلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ یَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً یَرضی عَنهُ ساکِنُ السَّماء وَ ساکِنُ الأَرضِ یُقَسِّمُ المالَ صِحاحاً فَقالَ رَجُلٌ ما صِحاحاً قال (علیه السّلام): بالسَّویَّهِ بَینَ الناسَ وَ یَملاُ اللهُ قُلوبَ اُمَّةِ مُحمدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) غِنیً وَ یَسَعُهُم عَدلُهُ، حَتی یَأمُرَ مُنادِیاً یُنادی یَقُولُ مَن لَهُ فی المالِ حاجَةُ فَما یَقُومُ مِنَ الناسِ إلا رَجلٌ واحِدٌ.


شما را به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشارت می دهم. زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمان ها و زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروت ها را به گونه ای درست تقسیم می کند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی میان مردم. سپس فرمود: دل های پیروان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بی نیازی پر می کند. عدالتش همه را فرا می گیرد، تا آن جا که دستور می دهد کسی با صدای بلند صدا زند هر کس نیاز مالی دارد برخیزد، هیچ کس جز یک تن برنمی خیزد.

پيامبر اکرم-صلی الله عليه و اله

قاسمیه در شبکه های اجتماعی