توسط: حامد سلیمان پور
1,110 بازدید
1390/5/25
ساعت:12:31
يكى از ابعاد و زواياى قابل تأمّل و كنكاش در زندگانى اشخاص، به ويژه شخصيتهاى بزرگ جهانى، بررسى تعداد همسران و فرزندان و كيفيّت برخورد با آنهاست.
به همين جهت در اين نوشتار، برآنيم تا در خصوص خانواده امام حسن مجتبى عليهالسلام بحثى را ارائه دهيم. اين بحث از سوى مورّخان زيادى مورد پژوهش قرار گرفته است؛ ولى متأسفانه مطالب غير واقعى و دور از حقيقت نيز در كتابهاى تاريخى آمده؛ تا جايى كه امروزه ـ كه «عصر فضا و اتم» نام گرفته است ـ با نهايت بىدقتى و يا دشمنى، در كتاب دائرة المعارف اسلامى1 (نوشته مستشرقين) چه نسبتهاى ناروايى به ساحت مقدس امام حسن عليهالسلام داده مىشود!
بنابراين چه نيك و ضرورى است كه در اين مقوله، بحثهاى دقيقى ارائه شود؛ تا حقايق روشن شده، نسبتهاى ناروا نيز از ساحت قدسى آن معصوم زدوده گردد.
در خصوص فرزندان آن حضرت چندان اختلافى نيست و چنانچه اختلافات جزيى در تعداد آنها وجود داشته باشد، اما اين اختلافات دست مايه اتهامات و نسبتهاى ناشايست نشده است؛ بلكه در محدوده بحثهاى تاريخى، محدود مانده است. ولى در خصوص تعداد همسران آن حضرت، بسيارى از مورّخان راه افراط را پيش گرفتهاند و در اين وادى بسى جولان دادهاند، لاجرم فرسنگها از حقايق و واقعيتها فاصله گرفتهاند.
از اين رو برماست كه به بررسى و تحقيق بپردازيم؛ تا در حدّ امكان، حقايق مجهول آشكار گردد. آنچه در زبان مردم و در نوشتار بسيارى از مورّخان؛ حتى برخى از مورّخان شيعه راه يافته است و شايد تا مرز پندار مسلّم نيز پيش رفته، اين است كه امام حسن عليهالسلام داراى همسران متعدّد و كثيرى بوده است. گرچه تعدادى از تاريخ نگاران در اين مورد اتفاق نظر دارند؛ اما در مورد تفسير و تحليل آن، هرگز يك رأى وجود ندارد.
دشمنان اهلبيت عليهمالسلام و همچنين كسانى كه پى به حقيقت والاى امامت نبردهاند و هرگز كام معرفتشان با چشمه زلال و شفاف ولايت آشنا نگشته است، اين مطلب (ازدواجهاى آن حضرت) را دست آويز خود قرار داده، براى سركوب شخصيت بىنظير امام حسن عليهالسلام ، به او معترض گشتهاند. آنان، امام عليهالسلام را به عنوان يك شخص عياش قلمداد كردهاند و علت صلح او را نيز در همين راستا تحليل و تفسير نمودهاند. معاندان مىگويند: امام براى راحت ماندن از مشكلات حكومت و براى رسيدن به بزم، ترك رزم نمود و تن به صلح داد. اينان در تأييد كلامشان به هرچيزى تمسّك جسته و در اين وادى چنان پيش رفتهاند كه موادّ صلحنامه را نيز در همين راستا تفسير كردهاند.
در مقابل گروه فوق، دوستداران اهلبيت عليهمالسلام هستند كه ضمن قبول اصل مطلب (كثرت زوجات) در تحليل و تفسير آن نظر ديگرى دارند كه با نظريّه فوق در تضادّ كامل است؛ چه اينكه اينان، مطلب را نه تنها كسر شأن شخصيت امام عليهالسلام ندانستهاند، بلكه آن را توجيه كرده و يكى از فضايل و مناقب آن حضرت به حساب آوردهاند.
دليل اين گروه هم اين است كه امام عليهالسلام شخصاً اقدام به اين كار نمىكرده است بلكه خود زنان و والدين آنها اقدام به وصلت با امام كرده و به اين كار افتخار مىنمودند. در چنين فضايى بود كه آن حضرت بنا به مصالحى، مىپذيرفت.
حال كه اين دو نظريه متضاد در يك موضوع تاريخى وجود دارد، سزاوار است يك تحقيق و بررسى دقيقى انجام گيرد؛ تا اوّلاً: ماهيّت و صحّت و سقم آن روشن شود و ثانياً: در صورت اثبات مطلب، علل آن بررسى گردد؛ تا روشن شود. حق با كدامين گروه است؟
نماى كلّى بحث
با توجّه به مطالبى كه پيشتر مطرح شد، بحث در اين رابطه در چند مقام خواهد بود:
1. تعداد فرزندان امام حسن مجتبى عليهالسلام ؛
2. تعداد همسران امام حسن مجتبى عليهالسلام ؛
3. ذكر روايات و گزارشات و نقد و بررسى آنها؛
4. نقل اقوال نظريه پردازان؛
5. نقد، بررسى، تحليل و نتيجهگيرىظر مىرسد.
يكى از آنها، قول يعقوبى است كه معتقد است امام داراى 15 فرزند بوده است كه هشت نفر از آنها پسر و هفت نفر دختر بودند. يعقوبى در كتاب خود، اسامى پسران امام عليهالسلام را نيز متذكر شده، ولى به اسامى دختران اشارهاى نكرده است.
مرحوم طبرسى نيز در اعلام الورى نقل كرده، امام حسن عليهالسلام داراى 16 فرزند دختر و پسر بوده است. او در كتاب خود، اسامى آنها را نيز با ذكر نام مادرانشان يادآور شده كه عبارتند از:
ـ زيد بن حسن و دو خواهرش امّالحسن و امّالحسين، مادرشان امّبشير بنت ابىمسعود خزرجى.
ـ حسن بن حسن، مادرش خوله بنت منظور فزاريه.
ـ عمر بن حسن و دو برادرش عبداللّه و قاسم، مادرشان امّولد بوده و عبدالله و قاسم در كنار عمويشان امام حسين عليهالسلام در كربلا به شهادت رسيدند.
ـ عبدالرحمن بن حسن، مادرش امّولد بود.
ـ حسين بن حسن و برادرش طلحه و خواهرش فاطمه، مادرشان امّاسحاق بنت طلحة بن عبيدالله تيمى.
ـ ابوبكر بن حسن، كه بنا به نقلى در كربلا شهيد شد.
ـ امّعبداللّه، امّفاطمه، امّسلمه و رقيه كه از مادران مختلف بودهاند.2
مناسب است در اينجا عقيده شيخ مفيد را نيز يادآور شويم كه در رديف نظريههاى ميانه است. ايشان در كتاب ارشاد تعداد فرزندان امام حسن عليهالسلام را 15 نفر3 دانسته است. با توجه به اعتبار و دقّتِ علمى شيخ مفيد و مطابقت نظريه او با اقوال بسيارى از مورّخان، مىتوان اين نظريه را مورد پسندتر دانست. نام فرزندان امام در ارشاد همان است كه در كتاب اعلام الورى نقل شده، به استثناى ابوبكر؛ زيرا شيخ مفيد او را همان عبداللّه مىداند كه در كربلا شهيد شده است. به هرحال، نظريه اخير معقولتر به نظر مىرسد.
كارنامه فرزندان امام حسن عليهالسلام
نكته قابل توجه در خصوص فرزندان و نوادگان امام حسن مجتبى عليهالسلام ـ كه كارنامه آنها را زرّين و درخور توجّه و تحسين قرار داده است ـ اينكه عدهاى از آنان توفيق حضور و شركت در ماجراى خونين كربلا را پيدا كرده و اغلب هم شهيد شدهاند. برخى ديگر از فرزندان آن حضرت كه چنين توفيقى پيدا نكردند، در ميان مردم از چنان حُسن معاشرتى برخوردار بودند كه تاريخ، همواره نام و ياد نيك آنها را يادآور شده است، كه به يك نمونه از آنها اشاره مىكنيم.
حسن مثنّى
يكى از فرزندان امام حسن مجتبى عليهالسلام معروف به «حسن مثنّى» است كه با عموى گرامىاش در كربلا حضور داشت. وى قهرمانانه جنگيد؛ تا بر اثر زخمهاى متعدّد به زمين افتاد. مردم گمان كردند كه او كشته شده است؛ آنگاه خواستند سرش را از بدن جدا كنند، ولى معلوم شد كه او هنوز زنده است. در اين حال، «اسما» پسر خارجه فزارى، شفاعتش كرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزارى بود، از اين رو اسما، وى را معالجه نمود؛ تا اينكه بهبود يافت. وى با فاطمه دختر امام حسين عليهالسلام ازدواج كرد. بيشتر حسنىهايى كه در دوران عباسيان، عليه ظلم و ستم قيام كردند، از نوادگان همين شخصيت عظيم و انسان با فضيلت بودند.4
2. تعداد همسران
نظرات در خصوص تعداد همسران امام به دو طريق، از كانال منابع تاريخى، به ما رسيده است:
الف) به صورت گزارش؛
ب) به صورت روايت.
حال بايد هريك از موارد فوق را به طور جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهيم و در نهايت، ضمن نقد مطالب مطروحه، نتيجه مطلوب را به دست آوريم.
گزارشهاى تاريخى
در كتابهاى تاريخى، گزارشات مختلفى در اين رابطه آمده است كه به بعضى از آنها اشاره خواهيم كرد.
ابوالحسن مدائنى:
«كان الحسن كثير التزويج... و قال اُحصِىَ زوجات الحسن فكنّ سبعين امرأة؛ حسن بن على، بسيار ازدواج مىكرد؛ وقتى همسرانش را شمردند، به هفتاد تن رسيد».5
بلخى:
«وكان ارخى ستره على مأتين حُرّة؛ حسن بن على با دويست زن آزاده ازدواج نمود».6
ابوطالب مكّى:
«انه تزوّج مأتين و خمسين امرأةً و قيل ثلثمائة و كان علىٌّ يضجرُ من ذلك؛ حسن بن على 250 زن به همسرى خود درآورد و بلكه گفته شده با سيصد زن ازدواج نمود و پدرش على بن ابىطالب از اين امر، رنج مىبرد».7
حسين عمادزاده:
«امام حسن عليهالسلام با چهارصد زن ازدواج كرده است».8
شيخ راضى آل ياسين:
«تعداد همسران امام مجتبى عليهالسلام ، با توجه به فرزندان او، از هشت نفر تا ده نفر تجاوز نمىكند».9
بررسى و تحليل
اندك تأملى در تاريخ، نشان مىدهد كه هيچ گونه گزارش معتبرى در اين خصوص از على و خود امام حسن و ديگر امامان معصوم عليهمالسلام نرسيده است. روايات و گزارشهايى را كه به على عليهالسلام منتسب كردهاند، فقط صرف انتساب است، آن هم بعد از قرن يكم هجرى؛ كه خود اين فاصله زمانى، اعتبار اين اخبار را مخدوش مىكند.
و مهمتر اينكه اگر چنين چيزى در مورد امام حسن عليهالسلام حقيقت داشت، دستگاه تبليغاتى بنىاميه، به سركردگى معاوية بن ابىسفيان، به سادگى از كنار آن نمىگذشتند، و بدون ترديد در راستاى مخدوش نمودن چهره امام، از آن بهره مىجستند. چنان كه اين كار سابقه هم دارد؛ به طورى كه پدر بزرگوارش على عليهالسلام را در نظر مردم شام بىنماز جلوه داده بودند.
با توجه به اين نكته، هيچ گونه گزارشى در اين خصوص از آن زمان دريافت نشده است. بنابراين، نكته فوق به تنهايى دليل محكمى است بر كذب بودن مطلب ادّعايى.
شايعه ساز چه كسى است؟
اكنون جاى طرح اين سؤال است كه: چه كسى و با چه انگيزهاى منشأ رواج اين گونه گزارشات شده است؟
تحقيق در تاريخ نشان مىدهد، وقتى كه در سال 136 هجرى، منصور دوانقى به رغم بيعت با حسنىها، خود به حكومت رسيد و بنىالحسن، به ويژه برجستگان و مجاهدان آنها را در مقابل خود مزاحم ديد ـ خصوصاً كه در آن ايام نهضتهاى مهمّى هم از طرف علويان و سادات حسنى، صورت مىگرفت كه گاهى تا حدّ سقوط و نابودى منصور هم پيش مىرفت ـ در اين رويداد مهم است كه منصور جهت خاموش كردن قيامهاى مردمى، شروع به «ترور شخصيت» مىكند. و در همين راستا اولين تير افتراء و بُهتان خود را به شجره طيّبه امام حسن عليهالسلام نشانه مىرود. منصور در همين جهت براى توجيه خلافت غاصبانه خود، در خطابهاى براى مردم خراسان به صراحت مىگويد:
«فرزندان ابوطالب در امر خلافت بهرهاى ندارند. پدرشان على براى خلافت به پاخاست ولى سرانجام با شكست مواجه شد و نهايت امر، خود نيز قربانى گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پولهايى را كه به وى عرضه شده بود، پذيرفت و معاويه او را فريب داد و از حكومت محرومش كرد تا اينكه او از شهر كوفه به شهر خود (مدينه) بازگشت و روى به زنان نمود؛ امروز با يكى ازدواج مىكرد و فرداى آن روز، يكى را طلاق مىداد؛ با اين شيوه به سر برد تا در بستر خويش بمرد».10
حركت شوم و شيطانى منصور (دومين خليفه عباسى) كه عمدتاً با انگيزه سياسى آغاز شده بود، در قالب تبليغات مسموم عليه امام عليهالسلام ، زمينهاى فراهم نمود تا حاميان منصور، به ويژه قلم به دستان مزدور و حتى گاهى دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامى نيز به طور ناخواسته با آنان همراهى نمايند. اين مسأله تا بدانجا كشيد كه سرانجام از كاه، كوه ساختند و از موى، مناره، و تعداد همسران امام را در حدّ ارقام نجومى به 400 نفر هم رساندند!
اين دروغ پردازان همين مطلب را حربهاى عليه اهلبيت عليهمالسلام و تشيّع قرار دادند؛ تا در سايه آن به حكومت غاصبانه خود استحكام بخشند. با اين وصف، جاى تعجّب است كه هيچ نام و نشانى از چهار صد همسر ادّعايى وجود ندارد؛ الاّ تعداد اندكى، كه آن هم در آن زمان كاملاً معمول و معقول بوده است.
بنابراين، پر واضح است كه اغلب اين گونه گزارشها با اهداف شوم سياسى و غرض آلود از طرف رقباى نالايق و غاصب مطرح شده و متأسّفانه در كتابهاى تاريخى نيز جاى گرفته است. و اين مطلب جاى چندان تعجّبى هم نيست كه چگونه اين دروغهاى شاخ دار در كتابها نيز آمده است؟ چرا كه حكومت در دست آنها بود و از اين روى، مورّخان و كاتبانِ بىتعهّد نيز با امكانات و خطّ و نشان آنان كار مىكردند و مطالب غير واقعى را در منابع تاريخى وارد مىنمودند؛ همچنان كه در خصوص «جعل حديث» نيز چنين خيانتى انجام گرفت.
اشكالات ديگر
ضمن اينكه با نقل جريان خطابه منصور و دروغپردازى آن، پى به عدم صحّت گزارشات و بىاساس بودن آن برديم، اشكالات عديده ديگرى هم مطرح است كه به اختصار به بعضى از آنها اشاره خواهيم كرد.
تضادّ فاحش، علامت دروغ فاحش
با توجه به اختلاف شديد در گزارشات و نظرات رسيده در خصوص همسران امام حسن عليهالسلام ، كه از هشت نفر تا چهارصد نفر نوشته شده است، مشخص مىگردد دستهاى پنهانى در جريان بودهاند؛ تا براى خدشهدار نمودن چهره تابناك و ملكوتى امام عليهالسلام شايعات بىاساس، طرح و رواج يابد؛ تا فضائل اين شخصيت والاى امامت را تحتالشعاع قرار دهند.
معلول، بيانگر علت است
يكى ديگر از راههاى اثبات گزافه گويىها و دروغپردازىها در اين خصوص، اين است كه اگر كسى اين تعداد همسر داشته باشد، مىبايد چندين برابر آن، فرزند داشته باشد. به ويژه در آن مقطع زمانى كه توجه و اهميّت زيادى به كثرت فرزندان داده مىشد، و بر فراوانى آن (خصوصاً پسر) فخر مىكردند؛ احاديث نبوى هم به امر ازدواج و زيادى فرزندان، تشويق مىنمود همچون: «تناكحوا تكثّروا انّى اُباهى بكم الاُمم يوم القيامة ولو بالسّقط؛11 ازدواج كنيد تا فرزندانتان زياد گردد. من (پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم ) افتخار مىكنم روز قيامت بر زيادى امتم، گرچه از كسانى باشند كه در رحم مادرانشان مرده باشند».
با همه اينها، حدّاكثر فرزندى كه براى امام حسن عليهالسلام نوشتهاند 31 نفر12 است و اين، در حالى است كه تعداد 7 نفر13 نيز در كتابهاى تاريخى آمده است.
جواب سؤال مقدّر
چنانچه كسى تصوّر كند كه: «امام حسن عليهالسلام زنانِ نازا مىگرفته است يا خود آنها از حاملگى جلوگيرى مىكردهاند و يا فرزندان زيادى متولد شده و بعداً از دنيا رفتهاند.» جواب، روشن است كه اولاً: چنين تصوّرى عقلاً مورد قبول نيست و بسيار بعيد مىنمايد. ثانياً: هيچ گونه خبر و گزارشى در اين مقوله در كتابهاى تاريخى نيامده است. بنابراين، كذب بودن ادّعاهاى اين چنينى، روشن و روشنتر مىشود. جاى تعجب نيست كه چرا دروغ پردازانِ خنّاس از اين نكته غافل ماندهاند؛ زيرا نسيان و فراموشى، از علائم و شاخصههاى بارز دروغگويان است. دروغگو، كم حافظه است؛ امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «انّ ممّا اعان اللّه به على الكذّابين النسيان؛ از چيزهايى كه خداوند به وسيله آن عليه دروغگويانو به نفع حق كمك كرده است، فراموشى است».14
زنان ناشناخته
دليل ديگر بر ردّ ادّعاى مذكور، اين است كه اين همه همسر براى امام حسن عليهالسلام مطرح كردهاند؛ آيا نبايد حدّاقل نصف يا31 از آنان از جهت پدر، مادر، قبيله و... مشخص مىشدند؟ در حالى كه خيلى از اين زنان ادّعايى، حتى نامشان نيز مجهول است.
فقط سه داماد!
با آن همه زنان ادّعايى كه براى امام عليهالسلام نوشتهاند، به جا بود كه حدّاقل 50 دختر داشته باشد و بالتبع همين تعداد، داماد هم برايش ثبت مىكردند. ولكن در اين خصوص فقط سه داماد براى آن حضرت معرفى شده است كه عبارتند از:
1. امام زين العابدين عليهالسلام ، شوهر فاطمه (امّعبدالله)؛
2. عبدالله بن زبير، شوهر امّالحسن؛
3. عمرو بن منذر، شوهر امّسلمه.15
حال در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه: آيا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و يا حدّاكثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج كرده و از بقيه نام و نشانى نباشد؟!
پر واضح است كه اگر مطالب ادّعا شده درست مىبود، بايد تاريخ، فرزندان و دامادهاى زيادى براى امام ثبت مىنمود؛ ولى همان گونه كه اشاره شد، فقط سه داماد براى امام ذكر شده است.
مقايسه زمان امام حسن عليهالسلام با عصر حاضر
با اندكى دقّت و مقايسه عصر امام عليهالسلام با عصر كنونى، صحّت و اعتبار اشكالات مطروحه، مورد تأييد قرار مىگيرد؛ زيرا در شرايط نوين اقتصادى و به رغم تبليغات گسترده جهانى و منطقهاى كه براى كاهش و كنترل جمعيت مىشود و بسيار هم مؤثّر افتاده است، تا جايى كه طبق يك نظر سنجى كه از مردم آلمان به عمل آمده بود «65 % از مصاحبه شوندگان اظهار داشته بودند، ترجيح مىدهند سگ داشته باشند تا فرزند!»16
امّا با همه اين احوال، چندى پيش در روزنامهها نوشته شد: «مردى با دوازده زن داراى چهل فرزند است.» البته اين خبر از باب يك نمونه است و گرنه، نمونههاى فراوان ديگر نيز ديده و يا شنيده شده است، مثل مردى كه با داشتن دو زن، صاحب نوزده فرزند و مرد ديگرى با چهار زن، صاحب چهل فرزند بود.
خلاصه اينكه امروزه ميانگين فرزند براى هر زن، 3 نفر است. بنابراين با همين آمار امروزى و با همه محدوديتها، شخصى كه داراى چهار صد زن بوده باشد، حدّاقل بايد 1200 فرزند داشته باشد. در صورتى كه براى امام عليهالسلام در آن زمان خاص ـ كه اهميّت زيادى به كثرت اولاد مىدادند و حتى بدان فخر و مباهات مىكردند ـ حدّاكثر 31 فرزند و تنها سه داماد ثبت شده است. بنابراين، مقايسه فوق نيز دروغ بودن كثرت زوجات امام عليهالسلام را ثابت و تأييد مىكند.
اشكال ديگر
اشكال مهمتر ديگرى به مسأله جنجالى تعدّد زوجات، مطرح است كه: گرفتارىهاى اجتماعى ـ سياسى امام، هرگز فرصت و اجازه چنين سرگرمىهاى مبتذل و خوشگذرانىهاى مسأله ساز و لغو را به امام نمىداد. چه اينكه حلّ و فصل امور مردم در خيلى از مواقع، به عهده ايشان بوده است. در اين باره مدائنى نقل مىكند:
«امام مجتبى عليهالسلام هر روز بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مىنشست؛ لكن پس از طلوع آفتاب تا ظهر، جوابگوى گرفتارى هاى مردم بود.»17
و بالاَخره، نكته مهم ديگر اينكه باتوجه به علاقه زيادى كه امام به عبادت، تهجّد، شب زندهدارى و روزه داشته است به طورى كه حتى روز شهادتش نيز روزه داشت.18 و عبادتهايش زبانزد عامّ و خاص بوده و تعداد سفرهاى حجّش از مدينه تا مكه ـ با فاصله 450 كيومتر ـ آن هم با پاى پياده، به بيست و پنج بار مىرسيد.19 و نيز اموال خويش را سه مرتبه در راه خدا تقسيم كرد؛20 آيا چنين شخصى با گرفتارىها و علائق فوق، مىتواند چهارصد زن داشته باشد؟
آيا داستان كثيرالعيال بودن امام، به داستان كوسه و ريش پهن نمىماند؟.
آيا انسان منصف و حقيقت جو، اطمينان به وجود توطئه عظيم از سوى دشمنان اسلام و اهلبيت عليهمالسلام پيدا نمىكند؟ و آيا آمار ادّعايى را كذب محض نمىبيند؟
روايات شيعه
علاوه بر گزارش هايى كه نقل و نقّادى شد، رواياتى هم در خصوص موضوع بحث نقل شده است كه ضمن اشاره به بعضى از آنها، در حدّ امكان به نقد آنها خواهيم پرداخت.
عبداللّه بن سنان از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند:
«انّ عليّا قال و هو علىالمنبر: لاتزوّجوا الحسن فانّه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلى واللّه لنزوّجنّهُ و هو ابن رسول صلىاللهعليهوآلهوسلم و ابن اميرالمؤمنين فإنْ شاء امسك و إنْ شاء طلّق21؛ على بنابيطالب در حالى كه بر روى منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنياوريد؛ زيرا او، مردى است كه زياد طلاق مىدهد. در آن هنگام مردى از اهل هَمْدان برخاست و گفت: سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهيم آورد؛ زيرا او فرزند پيامبرخدا صلىاللهعليهوآلهوسلم و اميرالمؤمنين عليهالسلام است. پس چنانچه او را خواست، نگه مىدارد و اگر نخواست، طلاق مىدهد.»
مرحوم كلينى از يحيى بن ابىيعلا نقل مىكند از قول امام صادق عليهالسلام :
«همانا حسن بن على پنجاه زن را طلاق داد و اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: اى مردم كوفه! به حسن زن ندهيد؛ زيرا وى، مردى است كه زنان را طلاق مىدهد...» .22
در محاسن برقى از امام صادق عليهالسلام روايت شده است: «مردى خدمت اميرالمؤمنين رسيد، عرض كرد: آمدهام با شما مشورتى بكنم؛ زيرا حسن و حسين و عبداللّه بن جعفر جهت خواستگارى دخترم آمدهاند. حضرت فرمود: كسى كه مورد مشورت قرار مىگيرد، بايد امين باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق مىدهد و اما حسين براى دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسين درآور.»23
بررسى روايات
گرچه روايات فوق از روى حُسن نيت و البته مقدارى هم از روى ساده انديشى و كم دقّتى، در بعضى از كتابهاى شيعه به مناسبتهاى خاصّ آمده است؛ اما بررسى سند و محتواى احاديث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت مىكند.
اما ضعف سند حديث
در سلسله سند حديث اوّل، كه از عبداللّه بن سنان نقل شده بود، دو نفر از راويان به نامهاى حميد بن زياد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند كه هردو از «واقفيه» هستند و قولشان در صورتى مورد قبول است كه معارضِ قطعى نداشته باشد و حال آنكه در اينجا معارض وجود دارد؛ زيرا مبغوضيت طلاق از ديدگاه اسلام و احاديث نورانى بركسى پوشيده نيست. و حديث نبوى «اَبْغَضُ الحلالِ الى اللّه، الطلاق؛24 مبغوضترين كار حلال در نزد خدا، طلاق است». مؤيّد مطلب است.
و حديث دوم، كه از يحيى بن ابىيعلا نقل شده است، اين نام در كتابهاى رجال براى دو شخص آمده است كه يكى معروف به «كوفى» است و البته توثيق هم شده و اما ديگرى معروف به «رازى» است كه مورد بحث بوده و توثيق نشده و چگونگى وضعيت وى مجهول است.25
و امّا روايت سوم كه از محمد بن على برقى كوفى نقل شده، باز هم به رغم توثيقش، خالى از اشكال نيست؛ چون او در نقل روايات به افراد ضعيف اطمينان مىكرده. مرحوم نجاشى گفته است: «محمد بن على برقى، مردى صد درصد قابل اطمينان است ولكن در نقل احاديث، بر افراد ضعيف اعتماد كرده است و همچنين داراى روايات مرسله فراوانى است.» از اين رو اعتماد بر روايات ايشان، كه معارض هم دارد، مشكل است.26
نقد و بررسى محتواى احاديث
اشكالات مهمّ ديگرى هم از حيث محتوا بر آن وارد است؛ چرا كه در روايات فوق، واژه «مِطلاق» آمده كه به امام حسن عليهالسلام نسبت داده شده بود. در حالى كه طلاقهاى مكرّر، مستلزم ازدواجهاى متعدّد است؛ كه در بحث قبل، اين اتهامات رد شد. ضمناً در اينجا سؤالى پيش مىآيد كه: چرا امام عليهالسلام بدون مطالعه و شناخت، ازدواج مىكرده تا بعد از مدت كوتاهى مجبور به طلاق شود؟ وانگهى زنان مُطلّقه، از چه خانوادههايى بودهاند و سبب جدايى چه بوده است؟ چه كسانى بر طلاق شهادت دادهاند و زنهاى مطلّقه، پس از طلاق، به همسرى چه كسانى در آمدهاند؟
همه اين سؤالات، بىجواب مانده است. در صورتى كه افراد ديگرى كه اصلاً قابل قياس با امام نبودهاند؛ احوالاتشان مورد به مورد آمده است.
مجموع مطالب فوق اشكالاتى است كه بر احاديث نقل شده وارد شده است. اما اشكال ويژهاى هم بر حديث سوم، يعنى حديث برقى، مطرح است كه در ذيل به صورت پرسش مطرح خواهد شد:
مشورت كننده چه كسى بود؟
ـ آيا او به صلاحديد حضرت امير عليهالسلام عمل كرد تا بتوان آن را شناخت؟
ـ برترى حسين عليهالسلام بر حسن عليهالسلام روشن شده است؛ اما برترى او بر عبداللّه بن جعفر چه بوده است؟
ـ چه شد كه يك دفعه، سه نفر (دو برادر و يك عموزاده) باهم به خواستگارى دخترى رفتند؛ آن دختر كه بود و چه امتيازى داشت؟
ـ آيا اين مشورت قبل از سفارش على عليهالسلام نسبت به زن ندادن به حسن عليهالسلام بوده است يا بعد از آن؟
روايات اهل سنّت
الف) ابن شهرآشوب، به نقل از كتاب «قوت القلوب» ابوطالب مكّى مىگويد: «همانا او (حسن بن على) با 250 زن ازدواج نمود و گفته شده 300 زن! على از اين ماجرا رنج مىبرد و زجر مىكشيد تا اينكه روزى در خطبهاش فرمود: حسن را زن ندهيد كه او زياد طلاق مىدهد...»27
ب) بلاذرى مىنويسد: «حسن بن على با 90 زن ازدواج كرد، سپس على عليهالسلام فرمود: آن قدر حسن ازدواج كرد و طلاق داد كه مىترسم عمل او سبب دشمنى ديگر اقوام و قبايل عليه ما گردد.»28
نقد و بررسى احايث فوق، به ويژه راويان آن، نشان مىدهد مصدر و مرجع بيشتر اين گونه احاديث، يكى از سه راوى ذيل است:
1. ابوطالب مكّى، محمد بن على بن عطيّه، (م 380 ه .ق.)؛
2. محمد بن عمر واقدى، (مشهور به واقدى) مورّخ معروف، (م 207 ه .ق.)؛
3. ابوالحسن مدائنى، على بن محمد بن عبداللّه بصرى، (م 225 ه .ق.).
راويان فوق كه اغلب سر منشأ روايات مورد بحث بودند، نه تنها از ديدگاه عالمان رجالى شيعه مورد وثوق و اطمينان نيستند؛ بلكه از ديدگاه عالمان اهل سنّت هم مورد خدشه قرار گرفتهاند.
ابوطالب مكّى: بسيارى، اخبار او را سست شمرده و گفتهاند: او در آخر عمرش گرفتار جنون شده است.29
عالمان رجال گفتهاند: او (ابوطالب مكى) احاديثى را نقل كرده كه اصل و اساسى ندارد.30
خطيب بغدادى گفته است: در كتاب «قوت القلوب» مطالب نازيبا و زشتى وجود دارد كه خود، گواه بر دروغ بودن آنهاست.31 و چنانچه كسى چيزى را از او نقل كند، بايد گفت از چگونگى حالش بىخبر بوده است.
حال، با توجه به مطالب فوق، آيا مىتوان به گفتههاى اغراقآميز او (مكى) اعتماد كرد؟
واقدى: روايات واقدى نيز خالى از خدشه و اشكال نيست؛ چرا كه اوّلاً او را محكوم به سرقت علمى كردهاند و شافعى گفته است: نوشتههاى واقدى كذب محض است.
معاوية بن صالح نيز احاديث او را ضعيف شمرده، و عبداللّه بن على مدنى از قول پدرش گفته است: نزد واقدى 000/20 حديث بود كه هرگز شنيده نشده بود.32
ابوالحسن مدائنى: گفته شده است كه مدائنى از ثناگويان اموى بود. او اخبار خود را از عوانة بن حكم (م 158 ه .ق.) گرفته است، كه وى عثمانى بوده و براى حكّام بنىاميه حديث مىساخته است.
و ديگر اينكه مدائنى تحت تأثير افكار سمرة بن حبيب كه مولاى او بود، قرار گرفته و صد در صد از دشمنان اهلبيت عليهمالسلام بوده است.33 وى در ثناى معاويه نيز اشعارى سروده است.
مؤلّفِ صحيح مسلم نيز از نقل مطالب و روايات توسط مدائنى خوددارى مىكرد. و ابن عدى در كتاب خود ( الكامل) گفته است: احاديث مدائنى از قوّت و اعتبار برخوردار نيست و كمتر روايتى را نقل مىكند كه مسند باشد.34
نام همسران امام حسن عليهالسلام
حال مناسب است از باب نتيجهگيرى كلّى اعتراف نماييم كه مورّخان آن عصر ـ اعمّ از شيعه و سنّى ـ با همه تفحّصاتى كه داشتهاند، حدّاكثر نام و نشانى كه از همسران امام حسن عليهالسلام ارائه دادهاند، 18 نفر مىباشد كه در ذيل به آنها اشاره مىكنيم:
1. حفصه؛ دختر عبدالرحمن بن ابىبكر؛
2. زنى از خاندان بنى ثقيف؛
3. هند؛ دختر سهل بن عمر؛
4. زنى از خاندان علقمة بن زرارة؛
5. زنى از قبيله عمروبن ابراهيم منقرى؛
6. زنى از قبيله بنى شيبان؛ كه به جهت هم فكرى با خوارج، طلاق داده شد.35
7. زنى از قبيله كلب (بنى كلاب)؛
8. خوله؛ دختر منظور بن زياد فزارى؛
9. امّاسحاق؛ دختر طلحة بن عبيداللّه تيمى؛
10. امّبشير؛ دختر ابومسعود عقبة بن عمر انصارى خزرجى؛
11. جُعده؛ دختر اشعث بن قيس كِندى، همان كه به امام عليهالسلام زهر خورانيد و او را شهيد كرد؛
12. امّكلثوم؛ دختر فضل بن عباس بن عبدالمطلب؛
13. نفيله (امّولد) و يا رمله؛ كه مادر قاسم بن حسن عليهالسلام است؛
14. زينب؛ دختر سُبَيْع بن عبداللّه (برادر جرير بن عبدالله)؛
15. عايشه خثعميه؛36
16. صافيه (امّولد)؛37
17. شهربانو؛38
18. امّ رباب؛ دختر امرءالقيس بن عدى تيم.
آرى با كمال تعجّب بايد قبول كرد كه همين تعداد هيجده نفر به عنوان همسران امام حسن عليهالسلام در تاريخ ذكر شده است و نه بيشتر! و اما اينكه 382 نفر ديگر به چه انگيزه و منظورى بدان افزوده شده است؟ قضاوت با شما!
پىنوشتها:
1. دائرةالمعارف اسلامى، ج 7، ص 400، واژه «حسن» مقاله رامنس.
2. حقايق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواريخ.
3. البداء و التاريخ، بلخى، ج 5، ص 74.
4. اعلام الورى، طبرسى، ج 1، ص 416.
5. ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 20.
6. زندگانى دوازده امام، هاشم معروف الحسنى، ج 1، ص 607.
7. بحارالانوار، مجلسى، ج 44، ص 173، ح 9.
8. البداء والتاريخ، ج 5، ص 74.
9. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 34.
10. زندگانى چهارده معصوم، عمادزاده، ج 1، ص 552.
11. صلح الحسن، شيخ راضى آل ياسين، ص 25.
12. مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 311، ترجمه ج 2، ص 304.
13. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
14. حقايق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواريخ.
15. البداء و التاريخ، ج 5، ص 74.
16. اصول كافى، كلينى، ج 4، ص 38.
17. حياةالامام الحسن، ج 2، ص 450، به نقل از حقايق پنهان، ص 340.
18. به گزارش تلويزيون جمهورى اسلامى.
19. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 21.
20. جلاءالعيون، مجلسى، ص 271.
21. بحارالانوار، ج 43، ص 239.
22. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ص 222.
23. فروع كافى، ج 6، ص 56، ح 4.
24. همان.
25. محاسن برقى، ج 2، ص 436.
26. سنن ابىداوود، ج 2، ص 632.
27. معجم رجال الحديث، خويى، ج 21، ص 25.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج 44، ص 169، ح 4.
30. انساب الاشراف، ج 3، ص 25، ح 36.
31. الكنى والالقاب، ج 1، ص 106؛ حقايق پنهان، ص 352.
32. ميزان الاعتدال، ذهبى، ج 3، ص 655.
33. الاعلام، ج 6، ص 274؛ معجم رجال الحديث، ج 17، ص 73؛ حقايق پنهان، ص 352.
34. حقايق پنهان، ص 353.
35. لسان الميزان، ابن حجر، ج 4، ص 386؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 602.
36. ميزان الاعتدال، ج 3، ص 153؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 604.
37. حياة الامام حسن، ج 2، ص 260 و ترجمه حجازى، ص 669.
38. همان.
39. ناسخ التواريخ، ج 2، ص 296؛ حقايق پنهان، ص 340.
40. اثبات الوصية، مسعودى، ص 167؛ حقايق پنهان، ص 340.
منبع :کوثر ، پاييز 1381، شماره 55
دسته بندی: امام حسن مجتبی (ع) چهارده معصوم
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
اُبَشِّرُکُم بالمَهدیِ یَبعَثُ فی اُمَّتی عَلی إختلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ یَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً یَرضی عَنهُ ساکِنُ السَّماء وَ ساکِنُ الأَرضِ یُقَسِّمُ المالَ صِحاحاً فَقالَ رَجُلٌ ما صِحاحاً قال (علیه السّلام): بالسَّویَّهِ بَینَ الناسَ وَ یَملاُ اللهُ قُلوبَ اُمَّةِ مُحمدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) غِنیً وَ یَسَعُهُم عَدلُهُ، حَتی یَأمُرَ مُنادِیاً یُنادی یَقُولُ مَن لَهُ فی المالِ حاجَةُ فَما یَقُومُ مِنَ الناسِ إلا رَجلٌ واحِدٌ.
شما را به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشارت می دهم. زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است، ساکنان آسمان ها و زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروت ها را به گونه ای درست تقسیم می کند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی میان مردم. سپس فرمود: دل های پیروان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بی نیازی پر می کند. عدالتش همه را فرا می گیرد، تا آن جا که دستور می دهد کسی با صدای بلند صدا زند هر کس نیاز مالی دارد برخیزد، هیچ کس جز یک تن برنمی خیزد.