شیطان شناسی - قسمت 8- سه یاور شیطان 2

شیطان شناسی - قسمت 8- سه یاور شیطان 2

توسط: حامد سلیمان پور

946 بازدید

1397/10/2

ساعت:12:10

غضب داروی ابلیس

این را دقت کنید چون بسیار گریبان گیر است. روایات زیادی داریم در این باب که یکی از قوی ترین لشکریان شیطان «غضب» است که از درون انسان می جوشد. « قال رسول الله (ص) : ما لابلیس جُند اعظم من النساء و الغضب. کافی/5/515 »  شب اول گفتیم که دشمن ترین دشمنان انسان، نفس اوست. دشمن خارجی (شیطان) می آید و دشمن داخلی (نفس) را به غضب وامی دارد.

اما چرا به آن «سفوف» می گویند؟ «سفوف» نوعی شستشو دهنده ی دستگاه گوارش است و چیزهای بد ومتعفن را خارج می کرده است. غضب با انسان چه می کند؟ همین کار را می کند. یعنی پلیدی هایی که در باطن انسان است را بیرون می آورد و ظاهر می کند. در حالت عادی انسان مراقب است که اخلاق بدی نداشته باشد و زبان و رفتارش از زشتی فاصله بگیرد. خداوند هم ستارالعیوب است و عیب آدمی را می پوشاند ولی غضب باعث می ود که زشتی های نهفته رو شود و بوی تعفنش را نیز همه می فهمند.

شخصی که در ظاهر بسیار مودب و خوش زبان است وقتی در حال عصبانیت حرف های رکیک بزند مردم باطن زشت او را می بینند. غضب، انسان را از حالت تعادل خارج می کند. یک باره می بینید آقایی که خیلی به اصطلاح با کلاس بود چه قدر بد دهن است! این باعث می شود نزدیک ترین نزدیکان هم از انسان منزجر شوند. وقتی شیطان انسان را عصبانی می کن، بسیار شاد می شود. چون دیگر کشاندن او به معصیت برایش زححمتی ندارد و زشتی ها خود به خود از شخص عصبانی غلیان می کند.

با این بیماری غضب باید چه کرد؟ باید خود را طوری آماده کنیم که تا ممکن است زود عصبانی نشویم. نمی توان توقع داشت که دیگران موجب عصبانیت ما نشوند. زیرا همه مطابق میل ما عمل نمی کنند.

ان شاء الله به حق مجلس ابا عبدالله(ع) هر قدر گرفتار غضب هستیم، همین جا نجات پیدا کنیم. این خیلی مهم است. اگر انسان بنواند غضب و شهوت خود را کنترل کند، به مقامی می رسد که امام عصر(ع) او را به عنوان یار خود بر می گزینند و این کار بسیار دشواری است. برخی افراد که به دنبال سیر و سلوک واقعی هستند، نه سیر و سلوک صوفیانه. این ها مدتی مراقبت می کنند، عصبانیت نسبت به اهل و فرزند و نزدیکان، بسیار مراقبت می خواهند. این هنر بسیار سخت تر از خواندن زیارت عاشورا است.

برخی روانشناسان امروز، غضب را یک حالت طبیعی در انسان قامداد می کنند و بعد به دنبال علاج و درمان می گردند. ما می خواهیم یک قدم عقب تر برویم و با علت عصبانیت مبارزه کنیم، اصلا غضب نمی آید که بخواهیم با معلول مبارزه کنیم. این نوعی پیشگیری و مقدم بر درمان است. در بیماری های جسمی دائما همین رویکرد توصیه می شود. در بیماری های روحی نیز همین قاعده کار ساز است.

ریشه ی غضب

از زبان وحی و از جانب خدا بفهمیم که چه چیز باعث عصبانیت می شود:

سه مورد ذکر شده است که هر سه به خود انسان برمی گردد، به مردم بر نمی گردد. نفرموده اند مردم انسان را عصبانی می کنند. امام صادق(ع) می فرمایند:

حواریون به حضرت عیسی بن مریم عرضه داشتند:(( ای آموزگار نیکی یادمان ده که چه چیز دشوارترین است؟)) ایشان فرمودند:(( دشوارترین چیزها، غضب خداوند عزوجل است.)) گفتند:(( پس به چه چیز می توان خود را از غضب خدا در امان داشت؟)) ایشان فرمودند:(( به این که غضبناک نشوید)) باز پرسیدند:(( منشا و آغاز غضب چیست؟)) حضرت فرمودند: « الکبر و التجبر و محقرة الناس » ( الخصال /1/6)

«کبر» یعنی بزرگی. یعنی من خودم را دارای شأن و شئون ببینم و فکر کنم دیگران باید شئون مرا رعایت کنند. مثلا وقتی می خواهند با من حرف بزنند، احترام حداکثری مرا نگه دارند. وقتی می خواهند مرا خطاب کنند، فلان شکل خطاب کنند؛  که اگر نکنند  احساس می کنم به من توهین کرده اند. در واقع این طرز تفکر انتظار مرا از دیگران بالا می برد و وقتی این انتظار برآورده نشود من عصبانی می شوم. اما اگر توقع خود را از دیگران پایین بیاوریم این ریشه خشکانده می شود. همواره به خودم تلقین کنم: « من کسی نیستم که دیگران ملزم باشند احترامم را نگه دارند!» هر چه انتظارمان از دیگران پایین تر بیاید به خودمان راحت تر می گذرد. به خودم بگویم: « همین که فلانی به من فحش نداد از او ممنونم.» اگر هم فحش داد حماقت و بلاهت و جهالت خود را نشان داده است نه این که نقصی و خللی در شخصیت من پیدا شود.

« تجبر» هم نزدیک به کبر است. یعنی من یک مقام عظیمی برای  خودم قایل باشم و خودم را بزرگتر از دیگران ببینم. « محقرة الناس» حقیر شمردن مردم است. یعنی من دیگران را کوچک و حقیر ببینم. این هم می تواند یک ریشه ناراحتی و عصبانیت باشد.

ممدوح بودن غضب الله

امام باقر (ع) فرمودند:

إِنَّ هَذَا الْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تُوقَدُ فِى قَلْبِ ابْنِ آدَمَ وَ إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَيْنَاهُ وَ انْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَ دَخَلَ الشَّيْطَانُ فِيهِ... ( اعلام الوری / 189)

همانا این غضب، گلوله ای آتشین از شیطان است که در قلب فرزند آدم شعله می کشد و هنگامی که یکی از شما خشمگین می شوید چشمانش سرخ می گردد و رگ گردنش ورم می کند و شیطان در او داخل می شود...

البته اگر غضب برای خدا باشد ارزشمند است. پیامبر اکرم (ص) هم غضب داشتند و لی غضب او مثل غضب ما نبوده است. غضب امیر المومنین (ع) مثل غضب ما نبوده است. ما به خاطر امور دنیوی و بی ارزش عصبانی می شویم. اما آنها به خاطر خدا عصبانی می شدند، صورت مبارکشان سرخ می شد (الکافی /8/110) و دانه های درشت عرق مثل لؤلؤ بر پیشانی شان می نشست. این غضب، لله بوده و حساب جدایی از غضب امثال ما داردو چنین غضبی حمایت همه جانبه ی خدا را در پی دارد.

                                مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَغَضِبَ لِلَّهِ، غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.  (نهج البلاغه - حکمت 31)

                        کسی که با فاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم بگیرد خدا به خاطر او خشم گیرد و روز قیامت                                  او را خشنود کند .

کسی که برای خدا غضب می کند، رفتارش عبادت محسوب می ظود. خداوند به نفع چنین کسی غضب می کند. غضب مذموم اما، غضب شهوانی است و این  جایی است که در منشا غضب ما شیطان دخیل می شود. گفتیم که شیطان جن است و جسم او لطیف است و می تواند داخل جسم ما نفوذ کند. تعجب نکنید گاه شیطان های مامور و سپاه ابلیس چنین می کنند که از آنها به «ابالسه» تعبیر شده است گاهی هم خود ابلیس چنین می کند. البته شیطان بزرگ که خود معطل ما نمی کند! او سراغ پهلوان ها می رود. لشکریان زیادی دارد که آنها را سراغ امثال بنده می فرستد. وارد بدن می شود همان جا، جا خوش می کند و شروع می کند به وسوسه و جلوی فرونشاندن غضب را می گیرد.

داستان شیطان و نوح نبی (ع)

شیطان به نوح نبی (ع) گفت : « من مدیون تو هستم، چون تو خدمت بزرگی به من کرده ایپف زیرا امت خود را نفرین کردی تا خداوند همه ی پانها را هلاک نمود. با اینکه حضرت نوح (ع) برای خدا غضب نمود و نفرین کرد ولی نتیجه اش این شد که همه قوم نوح به غیر از آن عده معدودی که سوار کشتی شدند عاقبت به شّر شدند و کار شیطان تسهیل شد. ( توجه به این نکته ضروری است که حضرت نوح معصوم بودند و لذا نفرین ایشان بر امتشان تخلف امر پروردگار و معصیت نبوده است. هر چند اگر ایشان قوم خود را باز هم تحمل می فرمودند خداوند به شکل دیگری با آنها رفتار می کرد؛ با این وجود پس از صبوری بسیار، نتیجه ی نفرین ایشان این شد که همگی آنان هلاک شدند.) به همین دلیل شیطان به نوح می گوید:« می خواهم به تو خدمتی کنم.» چند نصیحت کرده است، یکی از آن موارد این است که گفت :

فایاک و الکبر ... فان الکبر هو الذی حملنی علی أن ترکت السجود لآدم فأکفرنی و جعلنی شیطانا رجیما.

از کبر بپرهیز!... همانا کبر بود که باعث شد که من سجده بر آدم (ع) را ترک کنم. پس مرا به کفر کشاند و شیطانی رانده شده قرارم داد.

سپس نوح (ع) از شیطان پرسید:« به من بگو چه موقع قدرت تو بر فرزند آدم بیشتر است؟» شیطان گفت: هنگام غضب ( بحارالانوار/11/293) هنگام عصبانیت شیطان به راحتی بر پادمی مسلط می شود و به هر سویی که بخواهد می تازد. حتی خود انسان هم نمی فهمئ که چه کار می کند. حتما دیده اید. گاهی انسان در حال عصبانیت کارهایی انجام می دهد که وقتی از آن حال خارج شد پشیمان می شود و با خود می گوید: « نمی فهمیدم چه می کنم. ای کاش چنین نکرده بودم!» گویی باطن انسان یک پلوله ای آتش می شود و شعله می کشد. فحاشی می کند تهمت می زند و هر سوء ظنی به هر کسی پیدا می کند اما بعد از فرو کشیدن خشم اگر عاقل باشد پشیمان می شود.

غضب همسایه ی جنون

در روایات داریم که غضب با جنون دیوار به دیوار است:

ایاک و الغضب فاوله جنون و آخره ندم (غرر الحکم/ح 5)  از غضب بپرهیز که اول  آن دیوانگی و آخرش پشیمانی است.

یا درباره حال غضب فرموده اند : الحده ضرب من الجنون لان صاحبها یندم فان لم یندم فجنونه مستحکم ( تندخویی گونه ای از دیوانگی است چرا که دارای آن پشیمان می شود اگر پشیمان نگردد جنونش چابرجا شده است.

غضب حجاب عقل است باعث می شود که انسان نمی تواند حقایق را درست ببیند. انسان ها در زمان عصبانیت عاقلانه رفتار نمی کنند. آدمی در زمان عصبانیت گر می گیرد و داغ می شود و خودش اقرار می کند که که در چنین حالی نمی فهمد چه می گوید و چه می کند. پس بهترین کار در هنگام عصبانیت این است که انسان کاری کند عصبانیتش فرو بنشیند بعد هر تصمیمی خواست بگیرد. تازه اگر عاقل باشد پشیمان می شود می فهمد که اشتباه کرده و و جبران مافات می کند اما اگر پشیمان نشد معلوم می شود که عقلش سرجایش نیامده و هم چنان محجوب است. بعضی از افراد عصبانی می شوندو در همان حال عصبانی تصمیماتی می گیرند بعد برای آن که به قول معروف خود را از تک و تا نیندازد اظهار پشیمانی هم نمی کند این خیلی بدتر است. حداقلش این است که انسان عاقل پشیمان شود از این که چرا در حال عصبانیت تصمیماتی گرفته است.

روی این بحث فکر کنیم ببینیم برای حل این مشکل چه می توان کنیم؟ آیا می توان این مرض روحی را درمان کرد؟ اگر یک مرض جسمانی داشته باشیم فکر علاج می کنیم و خودمان را به این طبیب و آن طبیب نشان می دهیم. برای این غضب هم کاری کنیم که از بین برود. کاری کنیم که بتوانیم سوار بر حال غضب شویم. نمی گویم اصلا عصبانی نشویم  به دست انسان نباشد اما تمرین کنیم که هنگام عصبانیت تسلط خود را از دست ندهیم و راه تسلط شیطان بر خود را سد کنیم.

دسته بندی: شیطان شناسی

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


337 بازدید

حدیث روز

لَنْ یَسْتَکمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَ الاْیمانِ حَتّی یُؤْثِرَ دینَهُ عَلی شَهْوَتِهِ، وَ لَنْ یُهْلِک حَتّی یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلی دینِهِ.


بنده حقیقت ایمان را در نمی یابد مگر آن که دین و احکام الهی را در همه جهات بر تمایلات و هواهای نفسانی خود مقدّم دارد و کسی هلاک و بدبخت نمی گردد مگر آن که هواها و خواسته های نفسانی خود را بر احکام إلهی مقدّم نماید.

امام جواد علیه السلام

قاسمیه در شبکه های اجتماعی