شیطان شناسی - قسمت 27

شیطان شناسی - قسمت 27

توسط: حامد سلیمان پور

886 بازدید

1398/4/22

ساعت:23:52

قدرت نمایی شیطان در زمینه ی مال

امام صادق (ع) فرموده اند:

 یَقُولُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ مَا أَعْیَانِی فِی ابْنِ آدَمَ فَلَنْ یُعْیِیَنِی مِنْهُ وَاحِدَةٌ مِنْ ثَلَاثٍ أَخْذُ مَالٍ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ أَوْ مَنْعُهُ مِنْ حَقِّهِ أَوْ وَضْعُهُ فِی غَیْرِ وَجْهِهِ

ابلیس (خدا لعنتش کند) میگوید: هر چه مرا درباره آدمیزاد عاجز کند در گمراه کردنش با یکی از سه چیز هرگز عاجز نخواهم ماند: از راه غیر مشروع مال بدست آوردن یا حق مال را پرداخت نکردن یا در غیر محلش صرف کردن.

البته توان ابلیس بیش از این هاست اما او در این جا به سه مورد اشاره می کند که به یکی از آن ها بالاخره انسان را می فریبد:

مورد اول: مال حرام

می دانید که مال حرام ما در بسیاری از مفاسد است. به عنوان مثال کسی که مال حرام بخورد تا چهل روز نمازش پذیرفته نیست. نماز که پذیرفته نشود، بقیه ی اعمال هم پذیرفته نیست. عجیب این است که همین مال حرام، بسیار آسان به اموال انسان راه پیدا می کند. مثلا یک استاد دانشگاه باید مطابق قرارداد و تعهدی که داده است، به فرض در یک ترم تحصیلی شانزده جلسه درس بدهد و اگر جلسه ای را به دلیلی تعطیل کند، باید کلاس جبرانی بگذارد. اگر من استاد از این مدت کم بگذارم یا از درسی که باید بدهم کم بگذارم مسئولم. ممکن است دانشجو متوجه نشود و فقط خودم این موضوع را بفهمم. حتی ممکن است دانشجو از تعطیل شدن کلاس یا کوتاه شدن درس خوشحال هم بشود، ولی حقوقی که من دریافت می کنم مطابق قرار دادی است که برای شانزده جلسه بسته ام و به سبب این کم کاری مستحق بخشی از این حقوق نیستم و اگر بابت درسی که نداده ام پولی دریافت کنم حرام را به مال خود راه داده ام. به همین راحتی مال حرام به مال آدمی راه پیدا می کند. خیلی باید انسان مراقبت کند که کم فروشی نکند. لذا ویلُ للمُطفُّفین فقط برای کاسب ها نیست.

در قدیم که از ترازو های دو کفه ای استفاده می شد، وقتی جنس را در پاکت می ریختند، یک پاکت را هم در کفه ی مقابل می گذاشتند تا وزن پاکت را جزء جنس حساب نکرده باشند. این دقت ها الان کجا رفته است؟ شما به قنادی می روید. شیرینی را در جعبه ای می گذارند که وزن خودش به فرض 250 گرم است. شیرینی هم کیلویی 20 هزار تومان، آیا مقوا هم کیلویی 20 هزار تومان است؟ ولی وزن شیرینی و جعبه را با هم به یک قیمت حساب می کنند. یا وقتی کیک می خرید، ظرفی که زیر کیک است از مقوا هم سنگین تر است. فقط یک بار برای من پیش آمد که از یک قنادی کوچک خرید کردم و دیدم که قیمت جعبه را جدا حساب کرد. این ها دقت هایی است که اگر کسی داشته باشد خودش نفع می برد.

در روایت از امام باقر(ع) است که اگر کسی به حلال راضی نشد و به سراغ حرام رفت، خداوند به همان اندازه از حلال او کم می کند.

چنین کسی نباید بپندارد که بیشتر برده است، چون حتی در جهت مادی هم بیشتر نمی برد.

امیرالمومنین(ع) به مسجد رفتند، مرکب خود را به شخصی سپردند. او افسار مرکب را برداشت که بفروشد و به حساب خودش مبلغی را کاسب شود، وقتی حضرت تشریف آوردند متوجه شدند افسار مرکب را برده اند. به غلام خود دو درهم دادند که برود آن را از بازار تهیه کند و برگردد. در بازار همان افسار را به همان قیمت که حضرت داده بودند دید که کسی داشت آن را می فروخت. پول را داد و آن را خرید و آورد. امام (ع) دیدند که این افسار، همان است. فرمودند:« بنده به خاطر بی صبری خود را از رزق حلال محروم می کند در حالی که بیش از آن چه برای او مقدر است افزوده نمی شود.» امام(ع) قصد داشتند که دو درهم را به شخصی که مرکب ایشان را نگه داری کرده بود، بدهند اما او صبر نکرد که این دو درهم را ازطریق حلال به دست آورد.

این ها چیز هایی است که ما نمی بینیم و فکر می کنیم به حساب خودمان از نظر مادی برده ایم. در حالی که اگر حرام باشد در واقع باخته ایم. چون قرار بود همان مقدار از راه حلال به دست ما برسد. روزی، مقدر و مضمون است. لازم نیست که انسان در طلب آن حرص بزند و دغدغه داشته باشد. در روایت داریم خدا به احمق روزی می دهد تا عاقلان فکر نکنند به خاطر چاره جویی و عملکرد خودشان است که روزی به دست آورده اند. روزی را خدا می دهد. خدا به یک جانور در جایی دور افتاده که احدی از آن جا رد نمی شود هم روزی می دهد، پس یادش نمی رود به ما هم روزی برساند.

مورد دوم: حقوق واجب در مال

نکته دوم این که در هر مالی حقی است. اگر از آن حق کم بگذاریم و پرداختش نکنیم، باز هم مال ما حرام می شود. بهترین مثالش خمس است. فرض کنید در مورد سود سالیانه اگر جزء مؤونه سال قرار نگیرد باید خمس آن پرداخت شود. مثلا لوازم آرایشی باشد که خانم ها مقداری از آن را استفاده می کنند، بقیه اش  که بر جا می ماند عرفا مالیت دارد. یا چیزهایی که به عنوان مایحتاج منزل باقی می ماند. اکثر مراجع قائل اند که هر کس باید برای خود یک سال خمسی داشته باشد. اگر یک بار خمس چیزی داده شد، با همان یک بار مخمس شده است، یعنی دیگر سر سال خمسی، خمس به آن تعلق نمی گیرد - ولی اگر چیزی از آن بماند،سر سال خمسی باید خمسش را داد -. این ها مبلغ قابل توجهی هم نمی شود. باید تخمین زد، مثلا خودکاری که نصفش استفاده شده مگر چه قدر قیمت دارد؟ حدودش را باید تخمین زد، بعد با مرجع تقلید یا وکیل مرجع تقلید مصالحه کرد، وقتی فقیه جامع الشرایط اذن داد، می توان از آن استفاده کرد. اگر مقداری بالا یا پایین باشد، با اذن ایشان می توان در آن تصرف کرد. خمس آن قدر اهمیت دارد که در روایات درباره اش آمده است: دزد ها سه دسته هستند: یک دسته کسانی هستند که مانع الزکاة اند. زکات به هر صدقه ی مالی واجبی اطلاق می شود، از جمله خمس. چون در لغت و قرآن روایات، زکات اعمّ از خمس است.

در قدیم که سکه های طلا زکات می گرفت به این دلیل بود که سکه های رایج برای معامله بود، یعنی به عنوان پول رد و بدا می شد. اما سکه های طلایی که در زمان ما موجود است، به عنوان پول استفاده نمی شود، یعنی زکات ندارد، ولی اگر تا سال خمسی بماند باید به قیمت روز خمسش را پرداخت کرد. سکه مثل زینت آلات خانم ها نیست، چون زینت آلات را استفاده می کنند و حتی اگر یک بار استفاده بشود خمس ندارد. اما اگر سال خمسی برسد و هنور سکه استفاده نشده باشد باید خمسش به قیمت روز داده شود. اگر نخواهیم خمس آن را از خودش بدهیم باید یک چهارم بهای روز آن را بپردازیم. یعنی اگر آن را تبدیل به پول کنیم می توانیم یک پنجمش را خمس بدهیم، اما اگر بخواهیم خودش را نگه داریم و از پول خمس نداده خمسش را بپردازیم، باید یک چهارم آن را حساب کنیم. چون این خمس را با پول خمس نداده می دهیم و خمس همان پول را هم باید بدهیم. اگر حد ریاضی اش را بگیریم مجموعش یک چهارم بهای کل آن است.

شیطان همین جا مانع تراشی می کند و مرا می ترساند که مثلا « اگر خمس دهید فقیر می شوید.» در حالی که به تجربه ثابت شده که خمس مایه ی برکت مال است. ائمه (ع) هیچ نیازی به خمس مال ما ندارد، بلکه اگر بپذیرند همین باعث تطهیر و برکت مال مان می شود.

مورد سوم: استفاده از مال در غیر محل خود

به علاوه شیطان می گوید: «کاری می کنم که انسان مالش را در غیر جای خودش مصرف کند.» این هم از انحرافاتی است که شیطان ایجاد می کند. می بینید که گاهی افراد خرج های زائد و غیر ضروری بسیاری می کنند، اما خرجی نمی کنند که به کار آخرتشان بیاید. انسان عاقل و فهمیده طوری خرج می کند که دردی ار آخرتش را دوا کند. این پول ها برای ما نمی ماند. زیرکی این است که پیش از مرگ، این ها را برای خود تبدیل به ثواب اخروی و جاودانه کنیم. وثره که حق خود را می برند. ما باید به فکر خودمان باشیم. امیرالمومنین(ع) می فرمایند:

                    .اَنْ یُعْمَلَ فِیهِ مِنْ بَعْدِکَ.یَابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مَالِکَ، وَآعْمَلْ فِیهِ مَا تُؤْثِرُ

اى فرزند آدم! تو خود وصى خویشتن در اموال خود باش و (امروز) به گونهاى در آن عمل کن که می خواهى پس از تو (مطابق وصیتت) عمل کنند.

هیچ کس دوست ندارد مالش را بعد از مرگش خرج دنیا کند. مثلا کسی وصیت نمی کند که بعد از مرگم با مال من پرده های خانه را عوض کنید! اگر این طور است پس همان کاری که دوست داری بعد از مرگ من برای ما انجام دهند، خودمان انجام دهیم. اگر می خواهیم خرج آخرتمان کنند، تا زنده هستیم همین کار را بکنیم و تا وقت باقی است مال خود را در مسیر سعادت ابدی مان به کار بگیریم. چون معلوم نیست بعد از ما کسی این کار را انجام دهد. این نیز از زمینه های است که شیطان درباره اش وسوسه ی بسیار می کند تا ما نتوانیم اموالمان را خرج آخرت خود کنیم و دست خالی، دستمان از دنیا کوتاه شود.

مرحوم آقای شالچیان که زمین مدرسه نیکان را مجّانا به مرحوم استاد علامه کرباسچیان داده بود، ابتدا پنج دانگ آن را به نام موسسه نیکان کرده بود. اواخر عمر خود ناراحتی قلبی پیدا کرد و وضعش وخیم شد. در همان روزهای آخر، مرحوم استاد علامه را خبر کرد که:« می خواهم این یک دانگ را هم به نام موسسه نیکان کنم تا با خیال راحت بمیرم.» می خواست کار را به پس از خود وا نگذارد و آن چه از دیگران توقع دارد را خودش پیشاپیش انجام دهد. قرآن کریم می فرماید:

يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ

روز قیامت ما را به آن چه پیش و پس فرستاده ایم آگاه می کنند، بیاییم قبل از آن که خودمان بریم، پیشاپیش طبق های نور را برای خود بفرستیم که وقتی رفتیم آن جا به کارمان بیاید.

آن چه گفته شد نه تنها در مورد خرج مال بلکه در هر زمینه ای است که تکلیفی به گردن ما هست. بزرگواری از محارم بنده چند سال پیش وصیت خود را به ما سپرد و گفت:« برایم پنج سال نماز و روزه قضا بنویس.» به او گفتم:« چرا خودت به جا نمی آوری؟» تصدیق کردو گفت:« راست می گویی!» بعد به قضا کردنش همت کرد، و الان دو سه سال از آن پنج سال گذشته است.

دسته بندی: شیطان شناسی

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


357 بازدید

حدیث روز

إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْکوفَةُ الصَّغِیرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.


خداوند حرمی دارد که مکه است پیامبر حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (ع) حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت درب بهشت سه درب آن به قم باز می شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می رود که اسمش فاطمه دختر موسی (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می شوند.

امام صادق (علیه السلام)

قاسمیه در شبکه های اجتماعی